سبحانسبحان، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

هدیه آسمونی

سفرنامه شیراز

از عید تا حالا شیراز نرفته بودیم به محض ورودمون به منزل آقای زارعی همه منتظر بودن که سبحان بپرسه اسمت چیه... آخه عید از همه اسمشونو می پرسید، حتی مثلا می پرسید: پرنیا اسمت چیه؟ مشغله این روزا باعث شده کمتر خاطراتشو بنویسم و بعضی خاطره ها اصلا توی ذهنم کمرنگ بشه. هر روز خاطرات خودشو داره، خیلی دوست دارم خاطرات هر روزشو بنویسم. مهمترین خاطرات این روزای سبحان حرفای آنچنانی هست که می زنه و تکه کلامهای بامزه ای که همه رو می خندونه، مثلا می گه: بذار برم ناهارمو بخورم، چه فرقی می کنه بریم پارک بازی کنیم، چه فرقی می کنه البته به زبون خودش حرف «ر»، «ل» تلفظ می شه یا کلمه شاید که خیلی جاها ازش استفاده می کنه، مث...
29 تير 1393
1